عکس زیر تصویری کمتر دیده شده از نخستین روزهای پس از انقلاب در مهاباد است.
چند روز پس از انقلاب، صادق قطبزاده به ریاست رادیو و تلویزیون ملّی منصوب میشود.
رئیس جدید، نخستین اقداماتش را با تصفیهی بیچون و چرای کادرهای پیشین سازمان آغاز میکند.
شاید نخستین جایی در حکومت جدید که حجاب بانوان در کانون مجادلات سیاسی و عقیدتی قرار گرفت، صدا و سیما بود.
قطبزاده در این زمینه با کارکنان بازمانده از رژیم پیشین و نیز چپگرایان منتقدش درافتاد.
این منازعه فراگیر شد و احزاب و نیروهای اجتماعی موجود هریک در سویی از آن قرار گرفتند.
در مهاباد تشکّلی موسوم به «جوانان مسلمان مهاباد» در پی این رخداد اقدام به برگزاری تظاهرات نمود.
تظاهرکنندگان همزمان در دفاع از جمهوری اسلامی، حجاب اسلامی و خودمختاری کردستان شعار سر دادند!
جوانان مسلمان مهاباد چه کسانی بودند؟
هرچند عمده فعّالان این گروه در قید حیاتاند، ولی هنوز تاریخنگاریِ جدّی در مورد آن انجام نشده است.
به نظر میرسد این تشکّل در جریان راهپیماییهای ضدسلطنتی از به هم پیوستن افراد مذهبی و یا ملّی-مذهبی به وجود آمد.
احتمالاً تشکّلیابی این گروه واکنشی بود در برابر انسجام تشکیلاتی و وحدت رویهی فعّالان چپ که در تظاهراتها فعّالتر و مؤثّرتر بودند.
جوانان مسلمان مهاباد، فعالان شاخص و شناخته شده داشت کە در پویشهای دانشجویی آن زمان فعالیت داشتند، ولی فاقد مرکزیت به معنای مرسوم تشکیلاتی آن بود.
در حالیکه ماموستا شیخ عزّالدّین حسینی، روحانی محبوب چپگرایان بود، جوانان مسلمان به ماموستا ملا عبدالکریم شهریکندی گرایش بیشتری داشتند.
مسعود پزشکیان، نائب رییس فعلی مجلس شورای اسلامی یکی از فعالان شاخص این گروه بود.
در عکس زیر در کنار تصاویر آیت الله خمینی، پوستر رهبران شهید مجاهدین اولیه نیز در دست تظاهرکنندگان دیده میشود.
نشانهای از اینکه هنوز تفکیکها و دستهبندیهای ماهها و سالهای بعد در میان نیروهای مذهبی جا نیفتاده بود.
در مقیاسی بزرگتر، حتی مرزبندی هویّتی شیعه/سنی هم فاقد معنا بود.
البته بسیاری از شعارهای این راهپیمایی آشکارا طنینی ناسیونالیستی داشت:
پێشەوامان سەدری ئەعزەمە
مەنشووری کوردی عالەمە
ڕەهبەر و بابە بۆ ئێمە
ئەی کوردستان ئەی کوردستان
گیانم فیدات بێ کوردستان
پیشوا صدراعظم است
مشهور کردهای عالم است
رهبر و پدر ماست
ای کردستان ای کردستان
جانم فدایت ای کردستان
این شعار ناسیونالیستی هم بیانگر مرزهای نهچندان روشن و اختلاطهای کم و بیش، میان نیروهای سیاسی مختلف کردستان در آن مقطع است.
به نظر میرسد در حالیکه اندیشهی بنیادی این گروه، ملغمهای مغشوش از آیین و کردیت بوده، در برابر چپها اهتمام جدّیتری به مرزبندی هویتی نشان میدادند.
نه چەکوچین نە داسین
کوردین و خودا دەناسین
چکش و داس نیستیم
کرد و خداشناس هستیم
بعدها البته صفبندیهای هویتی و سیاسی جدید، این گروه را هم در برگرفت و اعضاء و هواداران چندصدنفرهی آن، هریک سرنوشتی یافتند و مأوایی جدید برگزیدند.
ناگفته پیداست که تدقیق و کاوش در این فرازها از اهمیت زیادی برخوردار است.
برخلاف تصوّر معمول، در اوان انقلاب در کردستان، فضایی یکدست و همگن وجود نداشته و جریانات ریز و درشت دیگری هم بودهاند که شایستهی مطالعه و بازخوانی هستند.
نظرات